یادش بخیرمشهد بودیم...............فداتون بشم دوستون دارم
اینجا رفته بودیم روستای نشلج جاتون خالی خیلی خوش گذشت مریم کلی ذوق کرده بود
دخترکم چیزی بگو
دخترکم چیزی بگو می خوام باهات حرف بزنم آخه میدونی مامانی اون که دل مرده منم اونی که ازشب تاسحر به پات نشست وگریه کرد اونی که باهرنفست هی مرد وزنده شدمنم چطوربگم عشق مامان هنوزکوچیکی به خدا یه وقتا خیلی حرفها رونمیتونم حرف بزنم ازکی بگم ازچی بگم بزرگ میشی میفهمی باز میفهمی که عاشقتم اونی که پاک باخته منم قسم به عشقمون مامان عروسکاتو دوست دارم وقتی نگاهم میکنی برق چشاتو دوست دارم دخترکم چیزی بگو ...
نویسنده :
مامانی
10:31
اینم عکس فصل گل چینی که زن عموسمیه گلهاروروسرت ریخت
عکشو بغل کرده گلم
مریم وسحردرحال بازی
فرشته من
یک سال است که نتوانستم به اندازه کافی بخوابم .... یک سال است که نتوانستم خوب درس بخوانم...... یک سال است نتوانستم خوب تفریح کنم..... یک سال است نتوانستم به مسافرت بروم ..... یک سال است نتوانستم اوقات فراغت خودم را داشته باشم..... یک سال است خلوتی برای خودم ندارم.... یک سال است خیلی کاراهای مورد علاقه ام را انجام نداده ام...... زیرا..... یک سال است کودکی دارم از جنس فرشته ها ..... یک سال است یک مادرم ....یک مادر.... تنها مادر است که تمام ندارم ها و نداشتن هایش را با وجود کودکش می پذیرد و گله ای نمی کند... من با تمام صرف این فعل های منفی در یک سال گذشته شاد بودم و کودکم در سه م...
نویسنده :
مامانی
8:25
موهای قشنگ دخترم
مامان جون دیروزچهارشنبه مورخ ٣/٦/٩٢تصمیصم گرفتم براب اولین بارتوروببرم آرایشگاه وموهاتو کوتاه کنم خیلی موهات بلندوقشنگ بودحیفم میومدکوتاه کنم بابا هم اصلاقبول نمیکرد ولی عزیزم ازبس موهاتو باکش میبستم دلم برات میسوخت میترسیدم سرت دردبیاد به همین دلیل باباراراضی کردم وبردمت آرایشگاه اولش ساکت نشستی ولی آخراش بود که شروع کردی دست وپازدن من مجبورشدم سرت رانگه دارم یک زنه ای هم که توی آرایشگاه بوددستاتو نگه داشت ولی بازحریفت نمیشدیم ولی بلاخره تونستیم موهاتو کوتاه کنیم وای عزیزم کلا قیافت تغییرکرد خوشکل بودی خوشکلتر شدی موهاتو مدل گرد زدم خیلی بهت می اومدوقتی اومدیم خونه بابات تورودید میگفت خیلی خوشکل شده ولی حیف بود موهای دخترم گفتم عزیزم غصه م...
نویسنده :
مامانی
8:28